“بی تو بی نفسم”
همیشه از تو نوشتم …
از تو گفتم …
از تو و احساست
این اولین بار هم که میخواهم از خودم بنویسم
از خودم و احساسم حرف بزنم
فقط میتوانم بگویم
“بی تو بی نفسم”
همیشه از تو نوشتم …
از تو گفتم …
از تو و احساست
این اولین بار هم که میخواهم از خودم بنویسم
از خودم و احساسم حرف بزنم
فقط میتوانم بگویم
“بی تو بی نفسم”
دلــتــنــگـی
عـیـن آتـش زیـر خـاکـسـتـر اسـتـــ
گـاهـی فـکـر مـیـکـنـي تـمـام شـده
امــا یـکـــ دفـعـه
هــمــهاتـــ را آتـش مـیـزنـد ...!
دلتنگــــــــــ شما و حتـــــــــــــی دست خط و امضـــــــــــای قشنگتـــــــــــــون
دلم یک فیلم عاشقانه می خواهد.
پر از سکانس های با تو بودن
و یک دکمه ی تکرار
میلیــون میلیــون تــُــن صــدا وجــود داره...
ولــی فقـط و فقـط...
یکــی شــه کــه وقتــی میشنــوی...
دیــوونــه میشــی...
"هیچ گاه دوست داشتن هایِ پر دلیل را
دوست نداشته ام
وقتی کسی می گوید چرا دوستش داری؟
باید نگاهش کنی ،
لبخند بزنی ،
و بگویی
چون دوستش دارم ..."
زندگی کردن که به همین سادگی نیست
باید باشند بهانه هایی که نبودشان نابودت کند
مثل خنده های کسی
تکه کلام هایی
چشم هایی و لبخدهایی
باید باشد
ریتم ها و موسیقی هایی که دگرگونت کند
بوی عطری خاص که در زندگیت حس شود
دست خطی که دلت را بلرزاند
عکسی که اشکت را در بیاورد
حرفی که دلت را ارام کند
نگاهی که قلبت را جابه جا کند
لبخندی که تو را سرشار از شوق کند
و لحظه ای که تکرارش هر لحظه ارزویت باشد
باید فردی در زندگیت باشد که احساس تو نسبت به او خاص ترین حس درونیت باشد
چون هر سن و سالی هم که داشته باشی
اگر کسی نباشد که به یادش
چشمانت از شادی یا غم پر اشک شود هرگز زندگی نکرده ای...
انتظار کشیدن واسه روزایی که دبیرت میاد مدرسه...
خوشحالی یعنی درس دادنواز معلمت یاد بگیری و به بقیه یاد بدی...
خوشحالی یعنی تو نماز جماعتا دنبال معلمت بگردی...
خوشحالی یعنی وقتی به خاطرات پارسالت فکر میکنی به دیوونه بازی های خودت بخندی...
خوشحالی یعنی قبل از اینکه معلمتو ببینی همه حرفاتو اماده کنی اما وقتی میبینیش اونقدر هل میکنی که همه حرفات یادت میره...
خوشحالی یعنی دیدن خنده معلمت...
خوشحالی یعنی با دیدن معلمت اونقدر خوشحال بشی که انگار کل دنیا رو بهت دادن...
خوشحالی یعنی همیشه به یاد معلمت باشی اونقدر که موقع درس خوندن کتابات پر از اسم اون بشه...
خوشحالی یعنی اونقدر عاشق معلمت باشی که حاضر باشی واسه خوشحالیش هر کاری بکنی...
خوشحالی یعنی وقتی معلمتو میبینی اونقدر استرس میگیری که دستات یخ میزنه و قلبت میخواد از جا کنده بشه...
خوشحالی یعنی هر جا میری اول حال معلمتو ازت بپرسن بعد حال خودتو.اخه همه دنیا میدونن چقدر معلممو دوست دارم و هر وقت اون حالش خوب باشه منم خوبم...
خوشحالی یعنی مثه من یه معلم دوست داشتنی داشته باشی...
خوشحالی یعنی همین...
یعنی یه وبلاگ واسه معلمت بسازی تا بهش بگی:"خانووم...خیلـــــــــــی دوستتون دارم."
آموزگــــــــــــــــارم ، تــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو باغـــــــــــــــــــبانی
می پرورانی بذروجــــــــــــــــــــــودم ، با مهربانـــــــــــــــــــــــی
با درسهایت دیو جهالت از مـــن گریـــــــــــــــــــــــــــــــــزد
اندرزهــــــــــــــایت ، بهر وجودم ، شد پاســــــــــــــــبانی
من غرقه بودم در بــــــــــحر غــــــــــــــــــــــفلت
دستم گرفتی ای ناجــــــــــی مــــــــــــــــن،
من همچو قایق ، تو بــــــــــــــــادبانی
بر خوان ِ دانش من میهــــمانم
تو ای معلم ، خود میزبانی
کار تو باشد، ارشاد انسان
همکارخوب پیغمبرانی
♥♥♥♥♥♥♥♥
معلم گلم!!!
بهترین ها را در با تو بودن یافتم ...هزاران شاخه گل تقدیمت میکنم.♥♥♥♥♥♥♥♥
عشق، معلم است و معلم، عشق. خوشا آن که عاشق شود!
بهترین معلم، همان است که در کلاس نگاهش میان ذهن و دل دانش آموز، طواف مى کند.
عشق با تو آغاز شد.
کلاس خاطره ها با یاد تو جان می گیرد. تو در سپیدی برگ های دفتر دلمان جریان داری.
تو هستی و کوله باری از مهر؛
ما هستیم و تشنگی در وادی محبّت تو ما هستیم و خانه های دلمان در آستانه چلچراغی از مهربانی ات.
بر لبت باران نور است و دل ما کویر تاریکی؛
قطره قطره بر سطح ترک خورده زمین دلمان میباری و علم در ما جوانه زد.
نگاهت، مکتب عشق است و ما مکتب نشین چشم هایت هستیم ما دست در دست تو نهادیم تا راه پرپیچ و خم زندگی را با تو گام برداریم.
دل به دل ما سپردی و گرمای وجودت را در سرمای تمام فرازها و نشیب ها همراهمان کردی تا در یخ بندان جهالت، در جا نزنیم.
چراغ دانشی که در دست ماست،
روشنایی از تو دارد،
مــــــــــــعلّـــــــــــم
حتماً برات اتفاق افتاده...
گاهی فقط بوی یک عطر خاص،
شنیدن صدای عشقت،
شنیدن یک آهنگ مشترک،
حتی یک تشابه اسمی...
برای چند لحظه
باعث میشه حس کنی قلبت میخواد از جاش کنده بشه.
این احساس با من رفیقه،روزی چند بار بهم سر میزنه.
هروقت که تنها میشم و به افکارم اجازه جلوه و خودنمایی میدم
همین حس سراغم میاد،یجورایی بهش عادت کردم.
ابــرها را کـنار زده ام منــتظرت
بـر پـشت بـام دلـم دراز کـشیـده ام
تـا لبـخـندت را
در آغـوش گـیـرم.
بیـا کـه آسمـان سیـاهـم ستـاره زیـاد دیـده
مـاه کـم دارد
تـا بـدرخشد چـشمـانـم.
بعضی ها با عشق زندگی میکنن....
بعضی هایم با زندگیشان عشق میکنن
اما وقتی عشق تو دنیای آدما نباشه....
یا آدما دارن فقط زندگی میکنن یا زندگی بیچارشون میکنه.....
هی روزگار...
از بعضی آدمها خاطره میماند
از بعضی های دیگر هیچ
خاطره ساختن لیاقت میخواهد.
خاطـــــــــــرات بی هــــــــوا می آیند
گاهی وســـــــــط یک فــــــــــکر…
گاهی وسط خــــــــــیابان!!!
ســـــــــــردت میکنند؛ داغـــــــــت میکنند خاطـــــــــرات تمـــــــــام نمیشوند…
تمامـــــــــت میکنند
فروغی چه زیبا میگفت :
اگر یاد کسی هستیم این هنـر اوست ، نه هنـر ما ...!
چقـدر زیبـاست کسـی را دوسـ♥ــت بـداریـم
نـه برای نیــاز ...
نـه از روی اجبــار ...
و نـه از روی تنهایـی ...
فقـط بـرای اینـکه ارزشـش را دارد ♥
من بلد نیستم دوستت نداشته باشم
بلد نیستم حرف دلم را نگویم
حتی بلد نیستم نگویم می خواهمت وقتی می خواهمت
بلد نیستم نخندم وقتی باتوم
حتی اخم کنم وقتی ناراحتم
من هیچ کارمهمی رابلد نیستم جزدوست داشتن تو
تو نگران نشو...!!!!
امشب همه چيز رو به راه است
همه چيز ........ باورت مي شود ؟
ديگه ياد گرفته ام شبها بخوابم " با یاد تو "
...تو نگرانم نشو!
...همه چيز را ياد گرفته ام
راه رفتن در اين دنيا را هم بدون تو ياد گرفته ام
ياد گرفته ام که چگونه بي صدا بگريم!
ياد گرفته ام که هق هق گريه هايم را با بالشم ..بي صدا کنم!
ياد گرفته ام چگونه با تو باشم بي آنکه تو باشي
ياد گرفته ام ....نفس بکشم بدون تو......و به ياد تو
ياد گرفته ام که چگونه نبودنت را با روياي با تو بودن
و جاي خالي ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم
ياد گرفته ام که بي تو بخندم!
ياد گرفته ام بي تو گريه کنم...و بدون شانه هايت
ياد گرفته ام ...که ديگر عاشق نشوم به غیر تو
ياد گرفته ام که ديگر دل به کسي نبندم!
و مهمتر از همه ياد گرفتم که با يادت زنده باشم و زندگي کنم
اما هنوز يک چيز هست ...که ياد نگر فته ام
که چگونه.....! براي هميشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم!
و نمي خواهم که هيچ وقت ياد بگيرم...
تو نگرانم نشو!!!
"فراموش کردنت" را هيچ وقت ياد نخواهم گرفت.
گاهی دلــت نــمیخواهــد
دیــروز را به یاد بــیاوری
انگــیزه ای بــرای فــردا هـم نــداری . . .!!!
و حال هــم که
گاهی فــقــط دلــت میخواهــد
زانوهایــت را تــنگ در آغوش بــگیری
وگوشــه ای از گوشــه تــرین گوشه ای که می شــناسی
بـنـشینی و فـقـط نــگاه کـنی . . .!!!
گاهی دلگــیری
شایــد از خودت ....!!!
هوایم را داشته باش ...
وقتی تـــــ♥ـــو هوایم را داری هوا هم خوب میشود ...
اصلا هوا هم به هوای تـــــ♥ـــو خوب میشود ...!!!
ﺗـــــــــﻮﯼ ﺯِﻧـــــــﺪِﮔﯽ ﻫـَـﺮ آﺩَﻣـــﯽ ﯾــِﻪ ﻧَﻔَـــــﺮ ﻫَﺴــﺖ ﮐــِــﻪ . . . . .
ﻫﯿﭽـــﻮَﻗــــﺖ ! ! !
ﻫﯿﭽـــﻮَﻗــــﺖ ! ! !
ﻫﯿﭽـــﻮَﻗــــﺖ ! ! !
ﻓَﺮﺍﻣــــــــﻮﺵ ﻧِﻤﯿﺸـِــــه . . . . . . . .
ﯾــــِـﻪ ﻧَﻔــَـﺮ ﮐِـــﻪ ﺍَﺯ ﻫَﻤِــﻪ ﯼِ ﺩُﻧﯿــــﺎ ﺑﯿﺸﺘـَـــﺮ ﺩﻭﺳﺘـِــﺶ ﺩﺍﺭﯼ . . . . . . . . .
یــِـــﻪ ﻣُﺨﺎﻃــَــﺐِ ﺧــــــﺎﺹ ﮐــِــــﻪ ﻫَﺮ ﭼِﻘَــــﺪﺭ ﻫــَـــــﻢ
ﺑـــــُـﺰُﺭﮒ ﺑـــــــﺎﺷـــﯽ ﺩَﺭ ﻣُﻘــــﺎﺑــِــــﻞ ﺍﻭﻥ ﺧُﻮﺩِﺗــــﻮ ﮐﻮﭼــــﯿﮏ ﻣﯿــــﺪﻭنی . . . . . . .
يِكى كِه بودَنِش جُبرانِ هَمِه " نَبودَناىِ " دُنياست . . . . .
❤
کاش میدونستی چقدر دلم بهانه ی تو رو میگیره هر روز
کــــــــــــاش میدونستی چقدر دلم هوای با تو بودن رو کرده
کــــاش میدونستی چقدر دلم از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته
کــــــــاش میدونستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهات
گرمی نفسهــــات مهربونی صــــدات تنـــــــگ شده
کاش میدونستی چقدر دلواپس توام
کاش میدونستی چقدر تنهام چقدر خسته ام
و چقدر به حضورت محتاجم
و همیـــــــــشه از خودم میپرســـــــــــــــم:
این همه که من به تو فکر میکنم
تو هم به من فــــــــــــکر میکنـــــــــــی؟؟؟
...برای تو می نویسم ...برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست ...برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست ...برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی ...برای تویی که وجودم را محو وجود نازنین خود کردی ...برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است ...برای تویی که سـکوتـت سخت ترین شکنجه من است ...برای تویی که قلبت پـاک است ...برای تویی که در عشق ، قـلبت چه بی باک است ...برای تویی که عـشقت معنای بودنم است ...برای تویی که غمهایت معنای سوختنم است
...معلم عزیزم زندگی ام با تو معنا پیدا کرد و همیشه در قلب منی
|